نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





لبخند های امروزم نقابی شده اند بر اشک های هر روزمگریه


[+] نوشته شده توسط زهرا در 19:20 | |







خدایا می خواهم پرواز کنم تا اسمانت

اسمانت چگونه است ؟ در انجا هم غم خانه دارد؟در انجاهم عاشق بودن بهانه می خواهد؟

بازهم صدای خرد شدن وشکسته شدن دل ها می اید؟

مردمان دیار تو هم با غرور می بازند؟خانه هایشان را از اجرنفرت و غم می سازند؟

دل های بی کس و تنهاهم در انجا باز هم تنهایند؟

ادم های بدهم انجا وجود دارد همان ادم های را می گویم که کودکان بی گناه را با گلوله به اتش می کشند؟

درختان انجاهم از زندگی سیر اند دیگر جای برای لانه ی پرنده ها ندارند؟

خدایا اسمانت چگونه است می توانم در انجا بدی های اینجا را فراموش کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 18:42 | |







کاش

کاش یکی پیدامی شد

که وقتی میدیدگلوت اب داره و چشمات بارونه

به جای اینکه بپرسه چته

ارومت کنه!!!!!!!!!!!!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 18:3 | |







پادشاه

پادشاهی در یک شب سرد از قصر خارج شد و سربازی را دید که در ان سرما لباس اندکی بر تن دارد

وی به او وعده ی لباس گرم داد .

شب گذشت و پادشاه وعده اش را فراموش کرد .

صبح روز بعد جسد سرما زده سرباز را پیدا کردندکه کنارش باخط ناخوانا نوشته بود :

ای پادشاه من هرشب باهمین لباس کم  سر میکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پای در اورد

 


[+] نوشته شده توسط زهرا در 14:41 | |








[+] نوشته شده توسط زهرا در 18:3 | |








[+] نوشته شده توسط زهرا در 11:42 | |







زن مرد نما....

وفتی یه زن سیگار کشید یعنی دیگه گریه جواب نمیده ...

ووقتی یه مرد گریه کرد بدون کار از سیگار کشیدن گذشته است...


[+] نوشته شده توسط زهرا در 11:27 | |







شاه باش


[+] نوشته شده توسط زهرا در 11:22 | |








[+] نوشته شده توسط زهرا در 17:58 | |







یه دست صدا نداره

دوست داشتنی های

دوستانه


[+] نوشته شده توسط زهرا در 19:8 | |



صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 15 صفحه بعد